بگم عقبه؛ حامد (فرهنگ) خانی(مهروش)
چکیده
از گذشتههای دور در فرهنگهای مختلف بشری کارکرد قلب در بدن انسان پرسشبرانگیز بوده و وظائف مختلفی به این عضو نسبت داده شده است. در قرآن کریم نیز قلب از جملۀ اندامهایی از بدن انسان است که نامش ذکر و طیف گستردهای از واکنشهای هیجانی و عاطفی یا کنشهای عقلانی و معرفتی به آن منتسب میشود. این توصیف سبب شده است از نگاه مفسران مسلمان، ...
بیشتر
از گذشتههای دور در فرهنگهای مختلف بشری کارکرد قلب در بدن انسان پرسشبرانگیز بوده و وظائف مختلفی به این عضو نسبت داده شده است. در قرآن کریم نیز قلب از جملۀ اندامهایی از بدن انسان است که نامش ذکر و طیف گستردهای از واکنشهای هیجانی و عاطفی یا کنشهای عقلانی و معرفتی به آن منتسب میشود. این توصیف سبب شده است از نگاه مفسران مسلمان، تطبیق مفهوم قرآنی قلب با عضو صنوبری درون سینه همواره امکانپذیر به نظر نرسد و اینگونه، در گذر زمان درکهای دیگری هم از این مفهوم قرآنی بازنموده شود. در این مطالعه بنا داریم زمینههای کاربرد این انگاره را در قرآن کریم بازشناسیم و دریابیم انگارۀ قرآنی قلب، احیاناً امتداد کدامیک از انگارههای باستانی است؛ یا به بیان بهتر، چه نسبتی با انگارههای رایج در فرهنگهای دیگر بشری در این باره دارد. چنان که خواهیم دید، انگارۀ قرآنی قلب از یک سو تشابه معناداری با انگارۀ قلبی دارد که در عهد عتیق بازتابیده است و از دیگر سو، میتوان آن را ملتقای انگارههای ایرانی، یونانی و اسرائیلی دانست.***